Montag, 26. November 2007

همه ما مثل مریم گزارشگر درد و رنج زنان هستیم

اعتراض بیش از یک هزار تن از مدافعان حقوق برابر به بازداشت «مریم حسین خواه»
يكشنبه4 آذر 1386

روز 26 آبان ماه مریم حسین خواه، یکی از صدها فعال کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز و یکی از بی شمار روزنامه نگاران و نویسندگان مدافع حقوق زنان را در پی احضاریه ای کتبی در دادگاه انقلاب بازجویی کردند و به خاطر نوشته ها و فعالیت هایش در سایت «تغییر برای برابری» (سایت کمپین یک میلیون امضاء) و سایت «زنستان» (ارگان مرکز فرهنگی زنان) به تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب متهم کردند و پس از تعیین قرار وثیقه ای 100 میلیون تومانی، به خاطر نداشتن وثیقه به بند عمومی زندان اوین منتقل کردند. این درحالی است که سایت تغییر برای برابری یکی از سایت های کمپین گسترده و پرتنوع یک میلیون امضاء و متعلق به همه اعضا و هواداران آن است و بسیاری از معترضان به قوانین تبعیض آمیز موجود علیه زنان، در آن قلم می زنند، گزارش تهیه می کنند و در مجموع آن را اداره می کنند. ما فعالان حقوق برابر همگی با برداشتن گام هایی هرچند کوچک در جهت آگاهی رسانی به مردم و هموطنان خود در مورد نظام حقوقی تبعیض آمیز کنونی سعی کرده ایم تجربه ها و گزارش ها و دردهای جامعه زنان را هر جا امکان پذیر بوده مکتوب سازیم، چه در سایت های خود همچون تغییر برای برابری، زنستان، کانون زنان ایرانی، میدان و... چه در وبلاگ های خود و چه در روزنامه های رسمی کشور و چه به صورت شفاهی و چهره به چهره.

از این رو اگر مسئولیت و گزندی از فعالیت های قانونی و خبررسانی شفاف و انتشار مکتوبات و مقالات در سایت «تغییر برای برابری» یا سایت «زنستان» متوجه هر یک از کنشگران این جنبش باشد قطعا بر دوش تک تک ما امضاء کنندگان این نامه که خود را متعلق به جنبش حقوق برابر و مدافع آن می دانیم، قرار دارد. همه ما مدافعان و فعالان جنبش حقوق برابر، همچون مریم حسین خواه، گزارشگر درد و رنج زنان کشورمان هستیم، همه ما می نویسیم و به نظام حقوقی ناعادلانه کنونی، معترض ایم. ما نیز با انعکاس رنج و درد جامعه زنان و مکتوب نمودن روند فعالیت های مسالمت آمیز و مصلحانه خود در سایت ها، وبلاگ ها و روزنامه های مختلف از جمله تغییر برای برابری و زنستان، با مریم حسین خواه شریک ایم از این رو همه سایت هایی که از حقوق برابر می نویسند را متعلق به خود می دانیم و بی شک این سایت ها نه از آن یک فرد (مریم حسین خواه) و نه از آن هیچ یک از فعالان جنبش حقوق برابر (به تنهایی) نیست بلکه متعلق به همگی کسانی است که در آن قلم می زنند و اعتراض خود را نسبت به قوانین تبعیض آمیز فریاد می کنند. بنابراین، همگی ما مسئول همه آنچه در این سایت ها و در دفاع از حقوق زنان انتشار می یابد، هستیم. ما امضاء کنندگان این بیانیه در جهت انعکاس درد و رنج زنان و به منظور اصلاح قوانین تبعیض آمیزی همچون تعدد زوجات، دیه نابرابر، افزایش سن مسئولیت کیفری دختران و... مانند مریم حسین خواه در راه احقاق حقوق زنان و بهبود زندگی آنان سعی می کنیم آموزه های خود را از زنانی که دچار معضلات ناشی از وجود این قوانین تبعیض آمیز شده اند در سایت های زنانه و روزنامه ها و مجلات مکتوب و منعکس سازیم. بی شک اگر «مریم حسین خواه» مسئول نوشته ها و فعالیت های خود در سایت های زنانه، از جمله سایت های زنستان و تغییر برای برابری و فعالیت در کمپین یک میلیون امضاء است ما نیز کمتر یا بیشتر، قبل یا بعد از او، در این راه قدم برداشته ایم و حال اگر قرار است او در زندان باشد برای همان کاری که همه ما نیز کرده ایم، پس هزاران فعال و مدافع حقوق برابر در ایران باید راهی زندان ها شوند. از این رو ما امضاء کنندگان این نامه با صدای بلند اعلام می کنیم که: همه ما همچون مریم حسین خواه در مقابل احقاق حقوق شهروندی زنان هموطن مان، خود را مسئول می دانیم و از این رو دست به قلم می بریم و مشکلات را منعکس می سازیم و آن که اکنون در زندان بسر می برد خواهر ماست که بی گناه و به جرمی به زندان برده شده که همه ما هر روز و هر ساعت انجام می دهیم. ما مسئولیم و مانند مریم حسین خواه نگران شرایط دردناک و اسف بار زنان کشورمان هستیم از این رو می نویسیم، گزارش می دهیم و برای حساس کردن افکار عمومی جامعه مان به معضلات زنان، اخبار تهیه می کنیم و اگر ظلمی به دختری در هر جای سرزمین مان روا شود به آن اعتراض خواهیم کرد. چون ما خود را مسئول و دلسوز شهر و کشوری می دانیم که در آن زندگی می کنیم حتا اگر زن باشیم و نظام حقوقی کشورمان حقوق زنان را نیمی از حقوق شهروندان مرد به حساب آورد.

امضاء کنندگان به ترتیب حروف الفبا (نام کوچک):

آذر جوان / آذین سمرمند / آراز م. فنی / آرامش دوستار / آرزو رضا پور / آرسن نظریان / آرش آروین / آرش آشوری نیا / آرش ایرانی / آرش بهشتی / آرش بهمنی / آرش بيژن زاده / آرش حافظي / آرش حسن نیا / آرش سهامي / آرش ناطقی / آرش نصيري اقبالي / آرمين قهقايي / آزاده آقامحمدی / آزاده ثبوت / آزاده خسروشاهی / آزاده رضازاده / آزاده منعم / آزاده کیان / آزيتا رضوان / آسیه امینی / آمنه سعیدی / آمنه شیرافکن / آنا یوسفی/ آناهيتا فضل / آناهیتا ابراهیمی / آناهیتا پیرهاشمی / آناهید رمضی / آيدا روشنفكر / آیدا قجر / آیدین رضا پور / آیسان ترخوانه / آینده آزاد

ابراهیم امدادی / ابراهیم خلج مهری / ابراهیم مرادی / احترام شادفر / احسان رمضانیان / احسان شاندیز / احسان محمدی / احسان نوروزی / احمد ایزدی / احمد باطبی / احمد حمید زاده / احمد زاغیان / احمد زمانی / احمد فاتحی / احمد فرهادی / احمد نجاتی / احمد نوین / احمد کیهان / اردلان حسینی / اردوان ارشاد / ارژنگ شکرلو / ارسام مصباحی / ارسلان بهتی / ارمغان ژند / اسد مذنبی / اسما رضایی / اسماعيل ناطقي / اسماعیل شبان / اشرف جهانی / اشرف ضیائی پور / اشكان آرشيان / اشكان منفرد / اعظم ادیبی / اعظم حسنی / اعظم عفتی / اعظم مرادی / اعظم ویسمه / افرا شکرلو / افروز مغزی / افسانه گودرزی / افسانه معصمی / افسانه وفايي / افشین حدادي / اقدس مرعشی / اكرم حبیبی / اكرم خيرخواه / المیرا علی حسینی / الناز انصاری / الناز ناصحی / الناز ناطقی / الهام جمزاد / الهام عبادتی / الهام قیطانچی / الهام میرزایی / الهام نهاوندی / الهام هادیان / الهه امانی / الهه هیکس / امير خسرو دليرثاني / امير قبا فرهي / اميرحسام صلواتي / اميرنورمندي / امید ایران مهر / امید حبیبی نیا / امید معماریان / امید کوهی / امیر اردستانی / امیر امیدوار / امیر امیرقلی / امیر جباری / امیر جوینده / امیر حسین گنجبخش / امیر رضوی / امیر معصومی / امیر یعقوبعلی / امیرعباس نخعی / امین بیات / امین ثورنگ / امین حسینی اصل / امین قلعه ای / انوشیروان مستوفی / ايرج جمشيدي / ايرج میرمحمدی / اکبر دراگ سخن / اکبر رضا پور / اکبر زرگر / اکبر عطری / اکبر مهدی / ایران پرورش / ایران دخت فرج زاد / ایراندخت فامیلی / ایرج اورجی گیوی / ایرج ریاحی / ایرج غفاری / ایمان پاکنهاد / ایمان صالحی / ایمان ممبینی

بابک احمدی / بابک براری / بابک مهدی پور دستجردی / باربد گلشیری / بامشاد یغمایی / بتول جودكي / بشیر رکنی / بنفشه حجازی / بنفشه رمضانی / بهار بهساز / بهار حسینی / بهار عراقی / بهار مجدزاده / بهاره مرادی / بهاره میرزاحسین / بهاره هدایت / بهارک کشاورز / بهجت داداشی / بهداد بردبار / بهرام رجائی / بهرام سپاسگزار / بهروز خلیق / بهروز سورن / بهروز فدائی / بهروز مهرانفر / بهروز کریم پور / بهزاد امیری / بهزاد ذوالنور / بهزاد رحمان زاده / بهزاد صفری / بهزاد عاشوری / بهزاد مهرانی / بهزاد مهرداد / بهزاد کریمی / بهمن احمدی امویی / بهمن جزایری / بهمن نیرومند / بهناز شکاریار / بهناز مهرانی / بهنام امینی / بیتا طاهباز / بیژن اقدسی / بیژن اوشیدری / بیژن رستگار / بیژن زاهدي

پارسا پارسائی / پانته آ گوهری / پرستو الهیاری / پرستو دوکوهکی / پرستو رضایی / پروانه علی پور / پروانه ناطقی / پروانه وحیدمنش / پروشات شکرلو / پروين اشرفي / پرویز حدادی زاده / پرویز داورپناه / پرویز میرمکری / پروین اردلان / پروین امیری / پروین ضرابی / پرتو نوری علا / پروین وفایی زاده / پريسا علي نژاد / پریا رضایی / پریسا احمدی / پریسا احمدیان / پریسا الوند / پریسا انصاری / پریسا جهانی / پریسا دیالمه / پریسا قاسم آباد / پریسا مرعشی / پریسا کاکائی / پریسا کریمی / پریناز صفائی / پریناز نعیمی / پژمان رحیمی / پژهان مختاري / پناه فرهاد بهمن / پوریا عالمی / پويا سوداوري / پویا امیری / پویا پویایی / پویا زندی / پوپک مهاجر / پویش عزیزالدین / پیام احتسابیان / پیمان پاکمهر / پیمان حامیان / پیمان سیدین / پیمان مالاز / پیمان مجتهدپور / پیمان محتشمی

تارا سپهری فر / تارا نجداحمدی / تانيا احمدي / تایماز منقبتی / ترانه امیرتیموری / ترانه بنی یعقوب / ترانه پستچی / تندیس بیشه سری / تهمینه کریمی / توران انتظاریان / تورج پارسي / تورج تسلیمی / تکین آغداشلو / تینا فرازنده

ثريا نويدي / ثریا یعقوبی / ثریا نیازی / ثمانه خادمی / ثمین نورمحمدی

جادی میرمیرانی / جاوید جاویدنیا / جعفر حسین زاده / جلوه جواهری / جمشيد آيين دار / جمشيد ظهوریان / جمشید صفایی نوا / جواد صفوی زاده / جواد لگزيان / جواد موسوی خوزستانی

حامد اسحق تبار / حجت الله شریفی / حسام اردشیر / حسام فیروزی / حسن بهگر / حسن جعفری / حسن درويش پور / حسن رضایی / حسن رودگر / حسن زارع زاده اردشیر / حسن زرهی / حسن زهتاب / حسن شمشیری / حسن فاضل کاشانی / حسن معنوی / حسين رزاقي / حسین تقی لو / حسین قاضیان / حسین لاجوردی / حسین منتظر حقیقی / حسین ورجاوند / حميد آذرم منش / حميد مافي / حميدرضا ابراهيم زاده / حميده اسدالهی / حميده نظامي / حمید حمیدی / حمید دباشی / حمید علیزاده / حمید قلعه ئی / حنیف یزدانی / حوریه خسروشاهی

خدیجه مقدم / خسرو جاهد / خسرو خواجه نوری / خسرو قجر / خشایار دیهیمی / خلیل مومنی / خورشید عابدین / خوشه صانعی

دارا نیرویی / داریوش خالوندی / داریوش قلی زاده / داریوش نودهی / دانوش ایل باقی / داوود اشرفی / داوود رضوي / داوود محمدی / داوود نوائیان / دنا فرشادی / دنیا تکلو

راحله بکتاش / راحله حسینی / راحله داودی / راحله عسگری زاده / راحله علی آبادی / راشد ضیافتی / راضیه انعامی / راضیه مرادی / راما قلمبر / رامش کیانی / رامین موتاب / رحمت الله میرزاد / رحیم حسنی تبار / رحیم قابل نژاد / رزا بهرامی / رزا حسامي / رزا قراچورلو / رزا واحدی / رشید اسماعیلی / رضا اقنامی / رضا اكوانيان / رضا بحري / رضا چرندابی / رضا رحیم پور / رضا سلطانوند / رضا فائزی / رضا فرشاد / رضا قریشی / رضا گنجی / رضا محمدی / رضا کرندابی / رضا کریمی / رضوان پاشازاده / رضوان مقدم / رضوانه حقیری / رقیه کریم زاده / رها مسعودیان / رها نیکو / روجا بندری / روجا فضائلی / روجا لطفي نژاد / روح الله خادمیان / روحی افسر / روزبه شفيعي / روزبه گرجی / روزبه میرابراهیمی / روشنک قریشی / روفیا رمضان علی / روناک علیمی / رویا ابراهیمی / رویا پاکزاد / رویا رهبر / رویا صحرایی / رویا طلوعی / رویا فضلی / رویا محمدی / رکسانا ستایش / ریحانه حقیقی

زارا امجدیان / زانيار احمدي / زری عرفانی / زهرا بيگدلي / زهرا تیرانی / زهرا داوري / زهرا صادقی / زهرا علي بازي / زهرا داور / زهرا قاسمی / زهرا قنبری / زهرا محمدی / زهرا منافی / زهرا نصیری / زهرا ولی حصاری / زهره ارزنی / زهره اسدپور / زهره امین / زهره حیدری / زهره شجاعی / زهره قدسی / زیبا لاهیجی / زینب باباخانی / زینب بایزیدی / زینب پیغمبرزاده / زینت درزی

ژیلا بنی یعقوب / ژیلا محجوب / ژینوس باباطاهر / ژاله برازجانی

ساچلی افلاکی / ساحل صالحی / سارا بیگ محمدی/ سارا زمانی / سارا ساسانی / سارا سنجری / سارا لقایی / سارا لقمانی / سارا محمدی / سارا مظاهری / سارا ورامینی / سارا کیان / ساره سالاری / ساقی لقایی / سالار اشعری / سالومه فخاری نژاد / سام الدین ضیائی / سام ایران منش / سام قندچی / سامان رسول پور / ساناز الله بداشتی / سانیا شادمهر / سپهر صمیمی دهکردی / سپيده قدرت / سپیده زمانی / ستار اميني / ستار لقایی / ستاره سجادی / ستاره فرخ نیا / سحر افاضلی / سحر بیانی / سحر سجادی / سحر طلوعي / سحر قنواتی / سحر رضازاده / سحر مصطفایی / سحر مفاخم / سرور صاحبی / سعيد ترابيان / سعيد عبدي / سعيد موسوي / سعید احمدزاده اردبیلی / سعید حبیبی / سعید خان بیگی / سعید صادقیان / سعید قاسمی نژاد / سعید موسوی / سعید کلانکی / سعیده شادابی / سعیده نعیمی / سمانه دادور / سمانه مرادیانی / سمانه موسوي / سميه رشیدی / سمیرا کلهر / سمین دها / سمیه رشیدی / سمیه فرید / سمیه موسوی / سمیه میرزایی / سهیل درایه / سهیلا بشرا / سهیلا ثقفی / سهیلا ستاری / سهیلا گرجی / سودابه سیرجانی / سودابه فرخ نیا / سوسن ضرابي / سوسن طهماسبی / سوسن معماری / سولماز اکبری / سولماز حاجی دینی / سولماز شریف / سولماز محجوبی فر / سونيا طيبي / سونیا غفاری / سونيا طيبي/ سيامك طاهري / سياوش برهان دياني / سیامک الیاسی / سیامک ستوده / سیامک عبدی / سیامک فرید / سیاوش ابقری / سیاوش فرجی / سیاوش منتظری / سید امیر ذاکری / سیروس اردلان / سیما افشار / سیما حسین زاده / سیما سیاح / سیمین بهبهانی / سیمین بیاتی / سیمین مرعشی / سیمین کریمی / سینا انصاری / سینا مالکی

شادي جنتي / شاهرخ قدیمی / شايا شهوق / شبنم رحمتي / شراره رضایی / شراره فشنگچي / شروین متین روحانی / شعله شاهرخی / شقایق درنشان / شهاب الدین شیخی / شهاب اللهیاری / شهرام اسکندری / شهرام آقامیر / شهرام ایرانپور / شهرام رحیمیان / شهران طبری / شهربانو ملک زاده / شهرزاد لاری / شهرزاد هادیان / شهره موحدي / شهروز افشاری پور / شهریار ماجری کسمائی / شهلا ایروانی / شهلا بهاردوست / شهلا شرف / شهلا شفیق / شهلا لاهیجی / شهلا مبینی / شهناز بیات / شهين محمدي / شهین دوستدار / شوكت الملوك صالح زاده / شيركو جهانی / شيرين دليلي / شيرين مومني / شيوا تقوي / شيوا یحیی پور / شکرالله فلاح زاده / شیدا محمدی / شیده رضوانی / شیرین اردلان / شیرین امیری / شیرین عبادی / شیرین موسوی / شیرین ناجی / شیوا بدیهی / شیوا دولت آبادی / شیوا طحان / شیوا نظرآهاری

صادق مثقالی / صادق نوابی / صادق کار / صادقه شیردل / صالح کیامری / صبري بهمني / صديقه بحرائي / صدیقه حاجی مقدم / صدیقه دبستانی / صدیقه فخر آبادی / صدیقه کشاورز / صفورا نوربخش / صنم گواری / صوفیا محمودی / طاهر اكوانيان / طاهره خسروشاهی / طاهره ممتاز / طلعت تقی نیا

عاطفه جعفری / عاطفه حسن بخش / عاطفه صارمی / عاطفه طاهایی / عباس حکیم زاده / عباس عاقلی زاده / عباس علی محمدی / عباس محمدی / عباس مخبر / عباس نوربخش/ عبدالرضا احمدي / عبدالرضا تاجیک / عبدالله مومنی / عبداله کریم آبادی / عذر صمدی / عزیز کرملو / عسگر داوودی / عسل اخوان / عشا مومنی / عشرت عبداللهي / عطیه عسگرزاده / عطیه وحیدمنش / عفت ماهباز / عفت محمدپور / علاء الدین ملک آرایی / علي احدي / علي رضا رحيمي نژاد / علي قائدي / عليرضا جباري / عليرضا فقاهتي / عليرضا كرماني / علی افشاری / علی اکبر خسرو شاهی / علی اکبر موسوی خوئینی / علی ایلباقی / علی آینه / علی پور نقوی / علی ثمری / علی جمالی / علی جهانشاهی / علی دهقان / علی صادقی / علی صمد / علی صمد پوری / علی طایفی / علی عبدی / علی قائدی / علی قوچه / علی مختاری / علی معلمی / علی موسیوند / علی هنری / علی وفقی / علی کلائی / علیرضا اخوان / علیرضا آذری / علیمحمد حسینی آملی / عمار ملكي غزال عسگری زاده/ غفور محمدی

فائزه زند / فاضل امجدي / فاطمه اعلم / فاطمه بختیاری / فاطمه پیغمبرزاده / فاطمه حاجی دینی / فاطمه حسامي / فاطمه خوشرو / فاطمه شاه نظری / فاطمه صفاییان / فاطمه مسجدی / فاطمه مصلح / فاطمه ملک زاده / فتانه عباسی / فتانه فراهانی / فتحیه زرکش یزدی / فخرالدین افخمی / فخری زرشگه / فخری شادفر / فخری نامی / فراز یکیتا / فرانک فرید / فرج الله عسگری زاده / فرح رمضانی / فرح طاهری / فرخ قره داغی / فرخ نگهدار / فرخنده جبارزادگان / فرزانه رسولي / فرزانه طاهری / فرزانه عظیمی / فرزانه مهردل / فرزانه موثق نژاد / فرشاد شهسواری / فرشاد قربانپور / فرناز سیفی / فرناز فلاحت / فرنوش اشتری / فرهادداودی / فرهمند رکنی / فرود سیاوش پور / فروزان عاملی / فروغ سمیع نیا / فروغ قره داغي / فريد مصلحيان / فرين حسين روحانيان / فریبا جلالی / فریبا داودی مهاجر / فریبا صدیقی / فریبا مرزبان / فریبا مهلتی / فرید مکی نژاد / فریده خسروشاهی / فریده غائب / فریناز امینی / فهیمه ایل باقی / فواد خاك نژاد / فواد مجیدی / فیروزه راد / فیروزه مهاجر / قاسم مقیمی / قدیر احمدزاده

كامران طاهباز / كيوان سيار / كيوان صميمي / کارن جواهری / کاظم شکری / کاظم علمداری / کاظم متولی / کامبیز سلطانین / کامران طاهباز / کاوه ضرغامی / کاوه مظفری / کاوه کرمانشاهی / کاوه داد / کریم شامبیاتی / کمال ارس / کوروس افشارطوس / کوروس افهمی / کوروش گلنام / کوهیار گودرزی / کوهیار میرزاد / کیانا هاشمی / کیانوش سنجری / کیانوش فرید / کیوان سیار / کیوان مهجور / کیومرث حکیم / کیومرث صابغی

گلبرگ باشی / گلرخ سپاسدار / گلمراد مرادی / گلناز ملک / گلنوش اشتری / گوهر بيات / گوهر شميراني گيلان نصيری / گیتا طاهباز / گیتی پرویزی / گیتی سلامی

لادن سلامی / لاله رشيدي / لاله نصیری / لقا دهدشتی / ليلا ايماني / ليلا ايماني / ليلا صحت / لیلا ضمیری / لیلا طباطبایی / لیلا متین پور / لیلا مقدم نژاد / لیلی فرهادپور / لیلی مظاهری / لیونا عیسی قلیان

مانا سرخوش / مانا نوری / م. ساقی / مارال فرخی / مازیار سمیعی / مازیار ملک آرایی / / ماندانا مقدم / مانی حکیم / مانی ممبینی / ماه منیر رحیمی / مجتبی صادقزاده / مجتبی فتحی / مجيد تولايي / مجید برزگر / مجید عبد الرحیم پور / مجید فتحی / محبوبه حسین زاده / محبوبه محبی / محبوبه کرمی / محسن رحماني / محسن سازگارا / محسن عامري / محسن محمدي / محسن معین الدین / محسن نجاد / محمد اخوان / محمد آشور / محمد اعظمی / محمد اميني / محمد انصاری / محمد بهزادي / محمد بهشتی / محمد پرهامی / محمد جواد شفيعي / محمد جواد طواف / محمد جورابچی / محمد حاجی قلی زاده / محمد حاجی مرادی / محمد رستمی / محمد رضا براتی / محمد رضوی / محمد شمس / محمد صابونی / محمد طالعی / محمد عباسی / محمد علي عسگري / محمد قلیخانی / محمد منتظری / محمد ميلاني / محمد هاشمی / محمد واحدی / محمد یوسفی / محمدحسين عليپور / محمدرضا صفایی / محمدرضا عطایی / محمدرضا يداك / محمود معتقدی / محمود نوری / محمود کمالی / محمود کویر / مرتضی صادقی / مرتضی کلاته / مرتضي عبدالعليان / مرجان توحیدی / مرجان لقایی / مرجان نمازی / مرضیه ثابت / مريم اكبري / مريم شريف / مريم ضيا / مریم افشار / مریم امامی / مریم اولاد عظیمی / مریم بهرمن / مریم تقی دوست / مریم رحمانی / مریم زندی / مریم سطوت / مریم قنبری / مریم مالک / مریم میرزا / مریم میهن دوست / مریم نظربلند / مریم کاشانی / مریم کسایی / مریم یوسفی / مزدك موسوي / مزدک بامدادان / مزدک دانشور / مژده دقیقی / مژگان ثروتي / مژگان مالکیان / مستوره برادران نصیری / مسعود ارشادیفر / مسعود باستانی / مسعود بهنود / مسعود شب افروز / مسعود شکری / مسعود فتحی / مسعود مجیری / مسيح علي نژاد / مصطفي تنها / مصطفی داوودآبادی / مصطفی صادقی / مصطفی عبدی / مظفر رزاقي / معصومه لقمانی / معصومه محمودی / معصومه ملک زاده / ملوك عزيز زاده / ملوک ملاحسینی / ملیحه رزازان / مناراصغری / منصور بیات زاده / منصور حيات غيبي / منصور دادور / منصوره شجاعی / منصوره فتوره چی/ منوچهر تقوی بیات / منوچهر سالکی / منوچهر شجاعی / منوچهر فاضل / منوچهر فرج زاده / منوچهر یوسفی / منیره برادران / منیره کاظمی / منیژه حاجی مقدم / منیژه حبشی / منیِِِِژه مرعشی / منیژه گازرانی / مه لقا جدي / مهديس اميري / مهديه قافله باشي / مهدی ابراهیم زاده / مهدی اکرمی پویا / مهدی امینی / مهدی پیامی فر / مهدی حیدری / مهدی خانبابا تهرانی / مهدی شاه حیدری / مهدی عباسی / مهدی عربشاهی / مهدی فتاپور / مهدی فروزانفر / مهدی مجتهدی / مهدی محسنی / مهدی کاشف / مهراب کابلی / مهران قدوسی / مهرانگیز کار / مهراوه خوارزمی / مهربان ایرانی / مهرداد بیگدلی / مهرداد توفیق / مهرداد حمزه / مهرداد خزدوز / مهرداد درویش پور / مهرداد فرساد / مهرداد گورکن / مهرداد لوایی / مهرداد مشایخی / مهرزاد غنی پور / مهرنوش كلانتر / مهسا امرآبادی / مهسان بهنود / مهشید راستی / مهناز شمس / مهناز صفا / مهوش آزاد / مهوش یمینی / مهين عليبابايي / مهین ارجمند / مهین خدیوی / مونا عربشاهی / مونا قاسميان / مونا محمدزاده / ميترا ترابي / ميرمحمود يگانلي / مکرم ملک زاده / میثم اشتریپ / میثم رضایی / میر احمد چابک / میرحمید حمیدی / مینا ربیعی / مینا شکری

نادر حاج محسن / نادر فتوره چی / نازلي كاموري / نازلی فرخی / نازنین اسدی / نازنین افشین / نازنین غریب نواز / نازنین کاظمی / ناصر مستشار / ناصر نیچالانی / ناظره نجات بخش / ناناز اویسی / ناهيدخيرابي / ناهید ابهری لاله / ناهید توسلی / ناهید جباری / ناهید جعفری / ناهید صادقی / ناهید موسوی / ناهید میرحاج / ناهید کشاورز / نجم الدین سلیمی / نرگس جودکی / نرگس عظیمی / نرگس مهجوران / نریمان رحیمی / نسترن سامی / نسرین افضلی / نسرین الماسی / نسرین چنگیزیان / نسرین فرهومند / نسرین ناطقی / نسرین کمالی / نسيم تنها / نسیم خسروی / نسیم خطیب / نسیم سرابندی / نسیم عبدی دزفولی / نظام الدین غریب نواز / نفيسه محمدي / نفیسه آزاد / نفیسه زارع کهن / نگار انسان / نگار رهبر / نگار بیات / نگار فرخ نیا / نگار محمدی زاده / نگار نادری / نگین احتسابیان / نوشابه اميري / نوشین احمدی خراسانی/ نوشین جعفری / نوشین کشاورزنیا / نیره توحیدی / نیلوفر انسان / نیلوفر بیضایی / نیلوفر شمیرانی / نیلوفر گلکار / نیلوفر محب علی / نیلوفر مهدیان / نیلوفر کشمیری / نیما قاسمی / نیما محمدپور / نیما ناصرآبادی / نینا مرتضوی / نینا نادری

وجیهه مقدم / وحد هاشمی فراهانی / وحیده مولایی / وحیده مولوی / وهاب انصاری / ويدا محمدخاني / ویدا بیگلری / ویدا حاجبی / ویدا فرهودی / ویکتوریا آزاد

هادی جلیلی / هادی زمانی / هاله نور صالحي / هانا دارابی / هانيه سليمي / هانیه حشمتی / هايده تابش / هایده مغیثی / هدایت سپاهی / هدی امینیان / هدی صالحی / هدی کیان راد / هژير پلاسچي / هستی باباییان / هلیا بنایی / هما خداوردي / هما مداح / هما نجفی / همایون مهمنش / هوشنگ بیات / هوشنگ ناصری / هوشنگ هوشمند / هومن محمدپور / هیرو زبیری

یاسر عزیزی / یاسمن ثورنگ / یاسمن دادور / یاشار بوسجین / یاشار گرمستانی / یاور خسرو شاهی / یدالله کاردان / یدی فرنوش

Mittwoch, 7. November 2007

چه تدبیر شومی برای زن ایرانی تدارک دیده‌اند؟

نوشين احمدی‌خراسانی

خبر کوتاه بود: «حکم دو سال و نیم حبس دلارام علی را تایید و به دایره اجرای احکام فرستاده اند، پدر دلارام را تهدید کرده اند که اگر دلارام خودش را معرفی نکند حکم جلب دارند و برایش بدتر می شود». روز شنبه 12 آبان ماه نیز از اجرای احکام به زهره ارزنی گفته اند: «که حتا یک ساعت هم او فرصت ندارد و باید هرچه زودتر خود را معرفی کند». زهره ارزنی خواسته بود که حداقل چند روزی به دلارام فرصت بدهند، تا خود را آماده کند و به آنها گفته بود: «دلارام تازه ازدواج کرده، کمی به او فرصت بدهید». اما در برابر صدایی بی فروغ و بی رحم قرار گرفته بود که: دلارام اگر خودش را معرفی نکند «فراری» محسوب می شود،... سنگینی این خبر همه را غافلگیر و شوکه کرد. و این پرسش که چرا؟ به راستی چرا با این عجله، حتا بدون ابلاغ حکم به وکلایش و فقط با ابلاغی شفاهی؟



این پرسشی است که در این چند روزه ذهن همه فعالان کمپین یک میلیون امضاء، را به خود مشغول کرده. به راستی چرا بعد از 2 سال از تجمع 22 خرداد و در حالی که تجمع دیگری هم بعد از آن برگزار نشد، باز هم در اجرای احکام ناعادلانه و غیرقانونی مربوط به تجمع قانونی 22 خرداد، پافشاری می کنند؟ چند فرضیه برای درک این تصمیم غیرقانونی دولت – مردان وجود دارد:

1 - اول آن که بسیاری از فعالان جامعه مدنی در این اندیشه بودند که صدور احکام ناعادلانه و غیرقانونی، در واقع تیغ برنده ای است بالای سر فعالان جنبش زنان تا از «فعالیت» قانونی خود باز بمانند. اما حالا این سئوال پیش آمده که آیا نفس «فعالیت»های خاص (منظور به شکل برگزاری تجمع است) یا «فعالیت» در شکل عام آن؟ برای پاسخ به این پرسش باید بدانیم که فعالان جنبش زنان، پس از 22 خرداد 1385 در میدان هفت تیر دیگر تجمعی برگزار نکرده اند و فعالیت در این حوزه به نوعی تعطیل بوده است، پس چرا می خواهند احکام غیرقانونی شان را به این سرعت اجرا کنند و دلارام را با دستپاچگی و عجله، به زندان ببرند؟ چه خواب شومی برای زنان ایران دیده اند که دلارام باید اولین قربانی آن باشد؟

یک وجه دیگر قضیه آن است که احتمال می رود دولت _ مردان به این نتیجه رسیدند اکثر حاضران تجمع 22 خرداد میدان هفت تیر، هرچند که دیگر تجمعی نگذاشته اند، اما این به مثابه ناامیدی و بازماندن از فعالیت هایشان نیست بلکه فعالیت هایشان را به شکلی دیگر (یعنی در کمپین یک میلیون امضاء) با شادابی و توان بیشتری پی گرفته اند؟ روشن است که بر اثر کسب تجربه و پختگی فعالان، انرژی و نشاط و پتانسیل برآمده از تجمع 22 خرداد به کمپین یک میلیون امضاء، ارتقاء یافت. بنابراین اگر از این زاویه هم نگاه کنیم، به این نتیجه می رسیم که مسئله دولت – مردان، برگزار کردن تجمع یا نکردن نبوده و نیست بلکه به طور کلی «فعالیت» در مسیر احقاق حقوق زنان است که هدف مخالفت و دشمنی آنان است نه صرفا برگزاری تجمع که فقط یکی از ابزارهای متنوع فعالیت است. بنابراین اجرای عجولانه حکم دلارام علی، در واقع تنبیه کل فعالان جنبش زنان است که در کمپین یک میلیون امضاء گرد هم آمدند و گسترش یافتند تا جایی که امروز به بخش فعال و غیرقابل انکار جنبش بزرگ جامعه مدنی ایران تبدیل شده اند.

2 - اما فرضیه دیگر آن است که نیروهای رادیکال و خشن و زن ستیز بر آنند که برای خنثا کردن جنبش یک میلیون امضاء (و با کمک گرفتن از فرمول منسوخ و ضد انسانی «بهترین دفاع، حمله است») دست به حرکتی بی رحمانه علیه جنبش زنان بزنند، یعنی تصویب سریع «لایحه ضدخانواده» که از طرف دولت به مجلس هفتم ارائه شده است. در واقع تصویب این لایحه می تواند دهن کجی بزرگی به خواسته های فراگیر جنبش یک میلیون امضاء باشد و از این رو یک فرضیه این است که آنان می خواهند با تصویب سریع این لایحه، برگ برنده ای در خنثا کردن جنبش، از آن خود سازند، و نشان دهند که فعالیت های موثر و سرنوشت ساز جنبش یک میلیون امضاء، بی مقدار و کم تاثیر است. آیا مجلس هفتم با پذیرش و تصویب این لایحه، نفرین و لعنت ابدی زنان کشور را خواهد پذیرفت؟

البته این تحلیل از زاویه نگاه زن ستیزان است و نه شهروندانی که در این جنبش مدنی فعالیت دارند، چراکه همه ما به روشنی و یقین می دانیم جنبش یک میلیون امضاء فراگیرتر و گسترده تر از آن است که حتا با تصویب این لایحه خنثا شود، اما شاید آنان تصور می کنند با این کار می توانند ضربه ای مایوس کننده بر پیکر این جنبش وارد سازند.

به هر روی، تصویب این لایحه در مجلس با توجه به «پیش بینی حجم وسیع اعتراضات»، باید با تمهیدات و زمینه سازی صورت بگیرد. یعنی به نظر می رسد آنان پیش از تصویب این لایحه می خواهند جنبش یک میلیون امضاء را با اجرای احکام ناعادلانه و قربانی کردن برخی از فعالان جوان این جنبش (مانند اجرای حکم دلارام علی)، دچار آشفتگی و سردرگمی کنند و از این طریق پیش از تصویب این لایحه بخش های فعال و «پا به رکاب» آن را فلج سازند و بعد، طوق خفت تصویب این لایحه را بر گردن مجلس هفتم تحمیل کنند.

3 - فرضیه دیگر آن است که با اجرای حکم دلارام، این دختر جوان تازه عروس، می خواهند جنبش زنان نیز مانند جنبش دانشجویی، جنبش سندیکایی و جنبش معلمان، گروگان هایی در زندان داشته باشد تا به این طریق آن تیغ را بالای سر فعالان جنبش زنان برنده تر نگهدارند و اندیشه برگزاری تجمع را از اساس در میان فعالان جنبش زنان بخشکانند تا این که در آینده اگر هم بخواهند لایحه ضدخانواده را به تصویب برسانند، انگیزه برگزاری تجمع علیه این لایحه (که با قدرت و صراحت از سوی فعالان جنبش زنان و به ویژه از سوی شیرین عبادی مطرح شده) برای همیشه از ذهن فعالان جنبش زنان، زدوده شود. زیرا چهار ماه آینده، ماه های بسیار سرنوشت سازی برای بخش هایی از حاکمیت است و برای آن که این چند ماه باقی مانده تا انتخابات، برایشان بدون کمترین مقاومت از سوی جامعه مدنی پیش برود چنین تمهیداتی را لازم می دانند. از این روست که به نظر می رسد احتمال دارد لایحه ضدخانواده را هرچه سریعتر، از تایید مجلس بگذرانند و سپس التهابات اجتماعی ناشی از آن را «راحت تر» فرونشانند و جنبش زنان را برای انتخابات مجلس پیش رو به کلی خسته و مایوس سازند و به میمنت و مبارکی، انتخابات سراسر مردانه شان را برگزار کنند.

احتمال وقوع همه این فرضیه ها به نظر ممکن می آید. یعنی با اجرای غیرمنتظر حکم دلارام علی، همه این اهداف را می خواهند پیش ببرند. اما در این میان، دولت _ مردان غافل از این هستند که آنان (با همه زور و هیمنه شان) فقط یک طرف معادله اند. طرف دیگر معادله جنبشی از زنان عدالت خواه این مملکت قرار دارد که خواسته هایی کاملا مشروع، انسانی و فراگیر دارد، جنبشی است مسالمت آمیز و با درایت و بردباری، که خلاقانه ترین شیوه های آگاهی رسانی و اعتراض مدنی را در جنبش های اجتماعی معاصر کشف و به کار گرفته است. یعنی جنبش یک میلیون امضاء توانسته حرکتی را در سطح مملکت سازمان دهد که مدافعان نظم موجود پدرسالار، در سرکوب آن به شدت دچار بحران شده اند و نمی دانند چه می توانند با آن بکنند. به طوری که کارشان به جایی رسیده که به در آپارتمان های افراد می روند و از تشکیل جلسات هشت نفره هم می خواهند جلوگیری کنند. اگر این نشانه بحران و سردرگمی آنان نیست پس نشانه چیست؟

بنابراین روشن است که چنین جنبشی تا دهه های آینده نیز می تواند با خلاقیت و شادابی، جوانه بزند و بازتولید شود و ضربات و فشاهای رنگارنگ اعم از تفرقه و سرکوب و تهمت و ترس و بدنامی را به جان بخرد و تا حدودی خنثا سازد. نه فقط دلارام می داند چه می گوید و چه می خواهد، بلکه همه ما تک به تک می دانیم چه می گوییم و چه می خواهیم: ما می خواهیم این قوانین ظالمانه و تحقیرآمیز تغییر کند تا لااقل جایگاه برابر و انسانی در ساختار قوانین پیدا کنیم. این خواسته بزرگی نیست اما با روی گشاده برایش هزینه های بزرگ داده و خواهیم داد و به یقین، روش های خلاق تر و بزرگتری ابداع خواهیم کرد. چرا که با هم هستیم و پشتیبانی یکدیگریم. وقتی شیرین عبادی با صراحت اعلام می کند اگر لایحه ضدخانواده در مجلس تصویب شود ما جلوی مجلس خواهیم آمد، همه ما به روشنی می دانیم که آن روز کنار شیرین عبادی خواهیم بود حتا اگر بسیاری از ما در زندان باشیم و تعدادمان از تعداد انگشتان ورم کرده دستان آن زن محروم و زحمت کشی که امضایش را پای بیانیه کمپین گذاشته، بیشتر نباشد.

تقاص زندانی کردن دلارام را بر سر «لایحه ضدخانواده» تان خواهیم کوبید

ما می دانیم که اجرای عجولانه حکم دلارام برای آن است که این قوانین عقب مانده را تغییر ندهند و لایحه ای عقب مانده تر را در مجلس به تصویب برسانند (حالا این که مجلس هفتم این طوق ننگ و لعنت ابدی را بر گردن بیندازد یا نه، موضوع دیگری است). برای همین اگر دلارام را به حبس ببرید بی شک تمام پتانسیل و خشم ناشی از زندانی کردن یارمان را به نیرویی تبدیل خواهیم کرد و بر سر این لایحه ضدخانواده فرود خواهیم آورد. اگر روناک صفارزاده و هانا عبدی را در بازداشت گاه های مخوف سنندج نگه دارند و اتهامات واهی به آنها بزنند (همانطور که به تک تک فعالان جنبش یک میلیون امضاء می زنند)، زنان حق طلب این مرز و بوم نخواهند گذاشت این لایحه بدون هزینه کردن بسیار برای دولت _ مردان، به تصویب برسد و هرچه از توان و بضاعت مان برآید برای جلوگیری از تصویب آن، انجام خواهیم داد چون می دانیم دلارام ها، روناک ها، نسیم ها، فاطمه ها، زینب ها، مازیارها و... را برای این که به قوانین ظالمانه تمکین کنند به زندان می اندازند.

به روناک اتهامات بی ربط و واهی ارتباط با گروه های سیاسی نسبت می دهند تا همه ما زنان از وحشت این تهمت ها، دچار تزلزل و تردید بشویم و از آنان پشتیبانی نکنیم و سرآخر در برابر این قوانین تمکین کنیم. به فعالان کمپین یک میلیون امضاء تهمت می زنند که از فلان کشور پول می گیرند یعنی که مزدور بیگانه هستیم، غافل از آن که برای فریاد کردن و گفتن از درد و رنج های روزمره زندگی زنان یکی از قصه هایی بوده است که همیشه گفته ایم و حالا در جنبش یک میلیون امضاء، آن را منسجم تر و هماهنگ تر در سطحی عمومی فریاد می کنیم و این نیازی به پول و اخاذی ندارد و اگر برای کپی گرفتن و تکثیر جزوه هایی که سرنوشت مان را در آن نوشته ایم پولی احتیاج داشته باشیم، از سفره زندگی خود می زنیم و برای آن خرج می کنیم.

این قصه گویی ها در کمپین یک میلیون امضاء، در واقع زندگی ماست و ربطی به این دولت داخلی و آن دولت خارجی ندارد. این فریادها بدون آن که گاه خود بخواهیم از جگر و عمق وجودمان برمی خیزد. همه می دانند (و خود آقایان بهتر از همه مطلع هستند) که ما چگونه پنجهزار تومان یا پنجاه هزار تومان به اندازه وسع هر کداممان، از زندگی مان می زنیم و به این کمپین کمک می کنیم ولی باز هم اتهام می زنند. اتهام می زنند که ضداسلام هستیم، هرچند از فتاوی آیت الله صانعی و بجنوردی و خیلی از علمای دیگر بهره می بریم و واقعا نمی دانیم کجای این حرف هایی که می زنیم ضد اسلام است؟ و مگر متوجه نیستند که با نسبت دادن این اتهامات به کمپینی چنین مشروع، بیشتر به اسلام ضربه می زنند تا به آن.

به روشنی می دانیم که هدف آنان از این اتهامات و خشونت ها چیست و برای همین، راه خود را گم نخواهیم کرد، در نتیجه هر چه خشونت علیه ما بیشتر شود، آن را به نیرو و پتانسیلی علیه همین قوانین ظالمانه تبدیل خواهیم کرد، چنانچه دیدند و دیدیم که در خشونت ها و افتراها و ظلم هایی که در 22 خرداد میدان هفت تیر، بر ما روا داشتند، چطور آن ناروایی ها را با همبستگی و خردمندی، به پتانسیلی علیه قوانین ظالمانه تبدیل کردیم و راه را گم نکردیم.
دلارام با چشمان پر از امیدش به ما می گوید که چه او در زندان باشد و چه نباشد نباید بگذاریم این لایحه تصویب شود نباید لحظه ای از تلاش برای تغییر قوانین تبعیض آمیز دست بکشیم. هم ما و هم او می دانیم که تمکین نکردن مان در برابر قوانین ظالمانه و ضدزن است که ما را به زندان و دادگاه کشیده و در معرض انواع تهمت ها و برچسب ها قرار داده است. ولی با سربلندی و وجدانی آسوده، راه روشن مان را ادامه خواهیم داد؛ مطمئن باشید که هرچه خشونت و سرکوب را شدت ببخشید، عمق و پتانسیل این حرکت مردمی و خودجوش، گسترده تر خواهد شد.

ما می دانیم که هر کدام مان در زندان باشیم یا نباشیم این سرنوشت ماست و «روی پیشانی مان نوشته» که باید برای اصلاح این قوانین تلاش کنیم چون زنیم و چون زنیم، قوانین تبعیض آمیز موجود، زندگی روزمره مان را حتا بیش از زندان و حبس، تحقیر کرده و هر روز و هر ساعت هزینه های هنگفتی بر نهاد خانواده هایمان و بر پیکر زنانه مان برجای گذاشته بنابراین تقدیر ماست که با این قوانین سرکوبگر بجنگیم و این راه را ادامه دهیم. ما نیمی از جمعیت کشورمان هستیم و به خوبی می دانیم که هر کدام از ما اگر به زندان برود سرزمین مان ایران از حجت خالی نخواهد ماند.

ما به خاطر دلارام و به احترام عقاید برابری خواهانه اش، بیش از گذشته علیه این قوانین اعتراض خواهیم کرد و مطمئن باشید اگر بخواهید لایحه ضدخانواده تان را تصویب کنید گزینه برگزاری تجمع که در یک ساله اخیر کمتر در ذهن مان جای گرفته، به گزینه ای عاجل و اساسی تبدیل خواهد شد چرا که اگر دلارام در زندان باشد وظیفه سنگین تری را احساس خواهیم کرد یعنی به خاطر اهداف انسانی او و به جای او هم که شده نخواهیم گذاشت حالا که در زندان است لایحه ای علیه خانواده های ایرانی، به تصویب رسد... این راه و آرمان دلارام است که ما را بیش از گذشته امیدوار کرده و به جلو خواهد راند و سبب خواهد شد که گزینه های فراموش شده را بار دیگر برای تغییر قوانین، به یاری بطلبیم.

Freitag, 2. November 2007

نگاهی به سن مسئولیت کیفری

در سایر کشورها چه می گذرد ؟
گروه ترجمه رسانه کمپین


کودکان در پایین تر از سنی خاص ، جوانتر از آن هستند که مسئولیت زیر پا گذاشتن قوانین بر دوش آنها باشد . این مفهومی است ضمنی از آنچه که شاید بارها در کنوانسیون حقوق کودک به آن اشاره شده است . در این کنوانسیون از کشورهای عضو خواسته شده است که حداقلی را در سن کودکان تعیین کنند که پایین تر از آن حداقل ، کودک مشمول قانون مجازات کیفری نیست . اما کنوانسیون سن ویژه ای را مشخص نکرده و بنا بر این اصل این سن در کشورهای مختلف متفاوت است .در واقع در اصل یک کنوانسیون قید شده که تا قبل از 18 سالگی فرد کودک محسوب می شود اما این اختیار را به قو.انین داخلی نیز داده است که براساس اختیاراتشان سن قانونی تعیین کنند. البته در مورد اعدام، اعدام کودکان زیر 18 سال را ممنوع دانسته است.

پاکستان
قانون مجازات کیفری پاکستان اعلام می دارد که پایین تر از سن 7 سال آنچه که یک کودک انجام می دهد ، جرم محسوب نمی شود . کودک بالاتر از 7 سال و پایین تر از 12 سال نیز چنانچه بلوغ کافی برای درک و قضاوت درباره طبیعت و عواقب عمل خود را داشته باشد ، مشمول قانون مجازات کیفری است . کفایت بلوغ بر اثبات جرم کودک در دادگاه موثر است . در بخش جدیدی که به این قانون افزوده شده است نیز فرد بزرگسال کسی است که به سن 18 رسیده باشد و فرد خرد فردی است که بزرگسال نباشد . کودک میان 7 تا 18 سال چنانچه بلوغ او برای درک ماهیت عملی که مرتکب شده کافی به نظر برسد مشمول قانون سن مسئولیت کیفری و مجازات خواهد بود . تشخیص این بلوغ بر عهده دادگاه است .

عربستان سعودی
در عربستان سعودی ، همسایه غربی ایران ، نیز کودک 10 تا 15 ساله در برابر جرایم خود مسئولیت داشته و نظام اصلاح و تربیتی برای کودک در نظر گرفته شده که البته آسیبی را برای او به همراه ندارد . کودک به دلیل جرمی که مرتکب شده در حضور قیم قانونی خود با رفتاری مناسب مورد بازجویی قرار می گیرد و قیم مسئول جبران خطای کودک بوده و ملزم به مراقبت از او است . اگر تنبیهی مورد نیاز باشد به شکل راهنمایی و اقامت در یک مرکز مراقبتهای اجتماعی است ، بدون اینکه به وی آسیبی برسد .

هندوستان
هندوستان نیز تنها از لحاظ سن مسئولیت کیفری با پاکستان متفاوت بوده و مشابهت قانونی از لحاظ شیوه مجازات ، بین این دو کشور وجود دارد . بر طبق قانون مجازات کیفری هندوستان ، آنچه که یک کودک بالاتر از 7 سال و پایین تر از 12 سال انجام دهد ، چنانچه کودک بلوغ کافی برای درک ماهیت و عواقب کار خود را نداشته باشد ، جرم محسوب نمی شود . قابل توجه است که بر طبق بخش 82 قانون مجازات کیفری هندوستان ، پایین تر از سن 7 سال کودک برای انجام جرم ناتوان محسوب می شود .

ترکیه
تحت قانون سن مسئولیت کیفری ترکیه نیز ، سن مجازات کیفری برای تحمل کامل مجازات 18 سال است ، اگر چه با وجود دادگاه های ویژه اطفال ، سن لازم برای حاضر شدن در این دادگاهها 15 سال است . در این میان نیز بر طبق ماده 11 از قانون دادگاه های ویژه اطفال هیچ مجازات و هیچ بازجویی ای از کودکان کوچکتر از 11 سال در هنگام وقوع جرم ، مجاز نمی باشد .

قطر
در قطر نیز بر طبق قانون مجازات کیفری ، سن مجازات کودکان بدین گونه شرح داده شده است : 1- هیچ گونه مسئولیت کیفری بر دوش کودکان کوچکنر از 7 سال وجود ندارد . 2- اگر شخص خرد ، بزرگتر از 7 سال و کوچکتر از 18 سال باشد تنها در صورتی بار مسئولیت کیفری بر دوش او قرار خواهد گرفت که به حد کفایت در هوشیاری برای قضاوت درباره ماهیت و عواقب عمل خود بالغ باشد . در قانون این کشور البته هیچ گونه تفاوتی میان سن مسئولیت کیفری دختران و پسران وجود ندارد . 3- ماده 7 از قانون شماره 1 مربوط به مجازات جوانان در این کشور این گونه ذکر شده است : " هر شخصی که به سن 7 سالگی کامل نرسیده باشد مسئولیتی برای عمل اشتباه خویش ندارد . "

هنگ کنگ
در هنگ کنگ نیز سن مسئولیت کیفری 7 سال بوده و کودکان میان 7 تا 14 سال مسئولیت کیفری ندارند ، مگر اینکه دادگاه تشخیص دهد که کودک کاملا از عمل خود و عواقب آن آگاه بوده است و در صورت تشخیص ، فرد خاطی دارای مسئولیت کامل کیفری است و تحت بازداشت ، بازجویی ، پی گرد و تنبیه برای جرم مرتکب شده قرار خواهد گرفت . اما در میان کشورهای اروپایی ، در کشور بلژیک که در معيت دادگاههاي كيفري، دادسراي شاهي انجام وظيفه مي نمايد، آئين دادرسي در دادگاههاي جوانان نسبت به ساير دادگاهها متفاوت است . در دادگاهاي جوانان تصميمات قضائي با هدفهاي تربيتي اتخاذ مي ‎شود، شيوه اجراي كيفرها نيز با بزرگسالان متفاوت است، در كانون اصلاح ‎وتربيت براي جوانان ونوجوانان برنامه هاي تربيتي اجراء مي شود. سن مسئوليت كيفري در بلژيك ۱۸ سال است و اين برنامه ها براي افراد زير ۱۸ سال اجراء مي ‎ شود.

اتریش
در اتریش نیز در حال حاضر سن مسئوليت كيفري ۱۴ سالگي است و نوجوانان زير ۱۴ سال به هيچ وجه به دادگاهها احضار نمي‌شوند.آنها در صورتي كه مرتكب جرم شوند به مراكز روان‌درماني معرفي مي‌شوند كه وظيفه تربيت و هدايت نوجوانان و جوانان را بر عهده دارند لذا بازداشتگاهي براي نوجوانان وجود ندارد. افراد بين ۱۴ تا ۱۸ سال نیز ، داراي مسئوليت كيفري مي‌باشند که تابع مقررات خاصي است. نوجوانان بين ۱۴ تا ۱۶ سال بيشتر مورد توجه و عنايت قرار مي‌گيرند و امكان تخفيف و اغماض در مجازات آنها وجود دارد و براي فاصله‌هاي سني ۱۶ تا ۱۸ سال حداقل مجازات در نظر گرفته‌ مي شود و بعضاً مجازات نوجوانان به نصف تقليل خواهد يافت. در صورتي كه جرم نوجوانان به خسارتي منجر شود ، آن خسارت از والدين آنها اخذ خواهد شد.

ایتالیا
در ایتالیا نیز ، تا سن 14 سالگی ، فرد خرد محسوب می شود و در صورت ارتکاب به جرم برای تشخیص ماهیت واقعی جرم توانا نیست . بین سنین 14 تا 18 سالگی نیز تصمیم با دادگاه است تا بلوغ فرد را در تشخیص عواقب و ماهیت جرم کافی تشخیص دهد یا نه و تنها در این صورت کودک در این سنین دارای مسئولیت کیفری است .

کشورهای اسکاندیناوی
در کشورهای اسکاندیناوی سن مسئولیت کیفری 15 سال بوده و نوجوانان زیر 18 سال و بالاتر از 15 سال نیز که مرتکب جرم شده باشند ، تحت نظام قضایی ای که بیشتر مبتنی بر خدمات اجتماعی است قرار می گیرند و حبس به عنوان آخرین راه در نظر گرفته می شود .

آمریکا
در آمریکا اما ، سن مسئولیت کیفری توسط قانون ایالتی مشخص می شود و تنها 13 ایالت سنین پایین 6 تا 12 سال را برای آن در نظر گرفته اند . بیشتر ایالت ها بر مبنای همان قانون عمومی عمل کرده و سنین 7 تا 14 سال را به عنوان سنی در نظر می گیرند که فرد مسئول جرم خویش است . البته این به این معنا نیست که فرد دارای مسئولیت کیفری است .

آمریکای لاتین
در بیشتر کشورهای آمریکای لاتین نیز اصلاح قانون مجازات اطفال در دست بررسی است و در نتیجه آن سن مسئولیت کیفری در برزیل ، کلمبیا و پرو به 18 سال رسیده است . کودکان میان 12 تا 18 سال نیز در صورت تشخیص ، برای عمل ارتکابی شان مسئول شمرده شده و در دادگاههای مربوط به اطفال به جرایم آنها رسیدگی می شود .